معنی فارسی increasingly
B1به طور فزاینده، به مرور زمان بیشتر و بیشتر.
To an increasing extent.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
Increasing in amount or intensity
example
معنی(example):
این مشکل به طور فزایندهای دشوار برای حل است.
مثال:
The problem is increasingly difficult to solve.
معنی(example):
مردم به طور فزایندهای از گوشیهای هوشمند استفاده میکنند.
مثال:
People are increasingly using smartphones.
معنی فارسی کلمه increasingly
:
به طور فزاینده، به مرور زمان بیشتر و بیشتر.