معنی فارسی phase

B1

فاز، مرحله یا دوره‌ای مشخص در یک فرآیند یا تغییر است.

A specific stage in a process or cycle.

example
معنی(example):

یک فاز، یک دوره یا مرحله مشخص در یک فرآیند است.

مثال:

A phase is a distinct period or stage in a process.

معنی(example):

ماه در طول دورهٔ خود از چندین فاز عبور می‌کند.

مثال:

The moon goes through several phases during its cycle.

معنی فارسی کلمه phase

: معنی phase به فارسی

فاز، مرحله یا دوره‌ای مشخص در یک فرآیند یا تغییر است.