معنی فارسی thickly
B1 /ˈθɪkli/به معنای به طرز فشرده یا به شکل زیادی منسجم.
In a dense or substantial manner.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a thick manner.
example
معنی(example):
درختان به طرز فشردهای در جنگل کاشته شدهاند.
مثال:
The trees are thickly planted in the forest.
معنی(example):
او کرم را به صورت ضخیم بر روی پوستش مالید.
مثال:
She applied the cream thickly on her skin.
معنی فارسی کلمه thickly
:
به معنای به طرز فشرده یا به شکل زیادی منسجم.