معنی فارسی willpower

B2 /ˈwɪlˌpaʊɚ/

توانایی کنترل افکار و رفتارهای خود، به ویژه در برابر میل به تسلیم یا تغییر.

The ability to control oneself and make decisions despite the desire to act otherwise.

noun

معنی(noun):

The unwavering strength of will to carry out one's wishes.

example

معنی(example):

او اراده داشت که به رژیم غذایی خود پایبند بماند.

مثال:

She had the willpower to stick to her diet.

معنی(example):

برای غلبه بر عادت‌های بد نیاز به اراده است.

مثال:

It takes willpower to overcome bad habits.

معنی فارسی کلمه willpower

توانایی کنترل افکار و رفتارهای خود، به ویژه در برابر میل به تسلیم یا تغییر.