معنی فارسی craziness
دیوانگی به حالتی گفته می‌شود که در آن رفتارهای غیرعادی، غیرمنطقی یا ناگهانی دیده می‌شود.
stupid and unreasonable behaviour, speech, situations, etc.
- noun
general
مثال:
A moment's craziness had lost him his wife and his job.
noun
معنی(noun):
The state of being crazy; madness; derangement
معنی(noun):
The state of being broken down or weakened
مثال:
the craziness of a ship, or of the limbs
معنی(noun):
The result or product of being crazy.
example
معنی(example):
دیوانگی او باعث شد همه بخندند.
مثال:
His craziness made everyone laugh.
معنی(example):
من از دیوانگی کارناوال لذت می‌برم.
مثال:
I enjoy the craziness of the carnival.
معنی فارسی کلمه craziness
:دیوانگی به حالتی گفته می‌شود که در آن رفتارهای غیرعادی، غیرمنطقی یا ناگهانی دیده می‌شود.
