معنی فارسی mindful
B2 /ˈmʌɪndfəl/حالت آگاهی و توجه به زمان حال بدون قضاوت.
Aware and conscious, particularly of the present moment.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Being aware (of something); attentive, heedful.
معنی(adjective):
Inclined (to do something).
example
معنی(example):
او تنفس آگاهانه را برای کاهش استرس تمرین کرد.
مثال:
She practiced mindful breathing to reduce stress.
معنی(example):
آگاه بودن به ما کمک میکند تا لحظه حال را قدردانی کنیم.
مثال:
Being mindful helps us appreciate the present moment.
معنی فارسی کلمه mindful
:
حالت آگاهی و توجه به زمان حال بدون قضاوت.
