معنی فارسی fundamentally
B1به طور کلی، به معنای در اصل یا در اساس چیزی میباشد.
In essence; at the core; basically.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a fundamental or basic sense; reaching the very core of the matter.
example
معنی(example):
به طور اساسی، همه ما میخواهیم خوشحال باشیم.
مثال:
Fundamentally, we all want to be happy.
معنی(example):
مسائلی که با آنها مواجه هستیم، به طور اساسی متفاوت از آنچه انتظار داشتیم هستند.
مثال:
The issues we face are fundamentally different from what we expected.
معنی فارسی کلمه fundamentally
:
به طور کلی، به معنای در اصل یا در اساس چیزی میباشد.