معنی فارسی friendly

A2 /ˈfɹɛndli/

دوست داشتنی، صمیمی و علاقه‌مند به برقراری ارتباط مثبت با دیگران.

Kind, pleasant, and supportive towards others.

example
معنی(example):

او به من یک لبخند دوستانه زد.

مثال:

She gave me a friendly smile.

معنی(example):

جو دوستانه باعث شد که همه احساس خوشامد کنند.

مثال:

The friendly atmosphere made everyone feel welcome.

معنی فارسی کلمه friendly

: معنی friendly به فارسی

دوست داشتنی، صمیمی و علاقه‌مند به برقراری ارتباط مثبت با دیگران.