معنی فارسی exasperating
B2به معنای خستگی و ناامیدی ناشی از رفتار نامناسب یا شرایط آزاردهنده است.
Causing frustration or annoyance.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To tax the patience of, irk, frustrate, vex, provoke, annoy; to make angry.
adjective
معنی(adjective):
That exasperates, infuriates, annoys or irritates
example
معنی(example):
سر و صدای مداوم برای همه در اتاق بسیار خسته‌کننده بود.
مثال:
The constant noise was exasperating for everyone in the room.
معنی(example):
منتظر ماندن در صف‌های طولانی می‌تواند خسته‌کننده باشد.
مثال:
Waiting in long lines can be exasperating.
معنی فارسی کلمه exasperating
:
به معنای خستگی و ناامیدی ناشی از رفتار نامناسب یا شرایط آزاردهنده است.
