معنی فارسی better-off

B2

بهتر بودن از نظر مالی یا وضعیت اقتصادی.

In a more advantageous or prosperous position, especially in terms of wealth.

example
معنی(example):

پس از ترفیع، او از نظر مالی وضعیت بهتری دارد.

مثال:

After the promotion, she is better-off financially.

معنی(example):

آنها در زندگی در یک خانه بزرگتر وضعیت بهتری دارند.

مثال:

They are better-off living in a bigger house.

معنی فارسی کلمه better-off

: معنی better-off به فارسی

بهتر بودن از نظر مالی یا وضعیت اقتصادی.