معنی فارسی do-time-2

گذران وقت در زندان به دلیل انجام یک جرم است.

example
معنی(example):

من باید به خاطر اشتباهاتم مجازات بگذارم.

مثال:

I have to do time for my mistakes.

معنی(example):

او به خاطر اعمالش در زندان مجازات شد.

مثال:

He did time in prison for his actions.

معنی فارسی کلمه do-time-2

:

گذران وقت در زندان به دلیل انجام یک جرم است.