معنی فارسی waterski

B1

اسکی روی آب، ورزش آبی است که در آن شخص با استفاده از تخته‌ای به نام اسکی روی آب بر روی سطح آب حرکت می‌کند.

The activity of gliding over the water while being pulled by a boat on skis.

noun
معنی(noun):

A broad ski used for water skiing.

verb
معنی(verb):

To ride on water skis

example
معنی(example):

من دوست دارم در روزهای آفتابی اسکی روی آب کنم.

مثال:

I love to waterski on sunny days.

معنی(example):

او به دریاچه رفت تا با دوستانش اسکی روی آب کند.

مثال:

She went to the lake to waterski with her friends.

معنی فارسی کلمه waterski

: معنی waterski به فارسی

اسکی روی آب، ورزش آبی است که در آن شخص با استفاده از تخته‌ای به نام اسکی روی آب بر روی سطح آب حرکت می‌کند.