معنی فارسی nefariousness
C1شرارت، بدی و نیکی نکردن، معمولاً در مورد اعمالی استفاده میشود که به طور عمدی قصد آسیب رساندن دارند.
The quality of being wicked or criminal.
- NOUN
example
معنی(example):
نقشههای او برای شرکت پر از شرارت بود.
مثال:
His plans for the company were filled with nefariousness.
معنی(example):
شرارت شرور در اعمال او واضح بود.
مثال:
The villain's nefariousness was evident in his actions.
معنی فارسی کلمه nefariousness
:
شرارت، بدی و نیکی نکردن، معمولاً در مورد اعمالی استفاده میشود که به طور عمدی قصد آسیب رساندن دارند.