معنی فارسی vociferous

C1

فریادزن، شخص یا جمعیتی که به طور بلند و قاطعانه نظر یا خواسته‌ای را بیان می‌کند.

Characterized by loud and forceful outcry or outspokenness.

adjective
معنی(adjective):

Making or characterized by a noisy outcry; clamorous.

example
معنی(example):

جمعیت فریادزن خواستار شرایط کاری بهتر بود.

مثال:

The vociferous crowd demanded better working conditions.

معنی(example):

او به خاطر حمایت پر سر و صدایش از مسائل زیست‌محیطی شناخته شده بود.

مثال:

She was known for her vociferous support of environmental causes.

معنی فارسی کلمه vociferous

: معنی vociferous به فارسی

فریادزن، شخص یا جمعیتی که به طور بلند و قاطعانه نظر یا خواسته‌ای را بیان می‌کند.