معنی فارسی evocative

B2

توانایی ایجاد احساسات یا تصورات از طریق کلمات، صدا یا تصاویری خاص.

Tending to bring strong images, memories, or feelings to mind.

adjective
معنی(adjective):

That evokes (brings to mind) a memory, mood, feeling or image; redolent or reminiscent

example
معنی(example):

موسیقی احساسی از یک عصر تابستانی آرام ایجاد کرد.

مثال:

The music was evocative of a peaceful summer evening.

معنی(example):

سخنرانی او همه حاضرین را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

Her evocative speech moved everyone in the audience.

معنی فارسی کلمه evocative

: معنی evocative به فارسی

توانایی ایجاد احساسات یا تصورات از طریق کلمات، صدا یا تصاویری خاص.