معنی فارسی mar

A2 /mɑɹ/

آب وسیعی که باعث به وجود آمدن و حفظ زندگی دریایی می‌شود.

A large body of saltwater that covers most of the Earth's surface.

noun
معنی(noun):

A blemish.

verb
معنی(verb):

To spoil; to ruin; to scathe; to damage.

example
معنی(example):

دریا یک منبع مهم آب برای زندگی دریایی است.

مثال:

The mar is an important body of water for marine life.

معنی(example):

ما آخر هفته گذشته به دریانوردی رفتیم.

مثال:

We went sailing on the mar last weekend.

معنی فارسی کلمه mar

: معنی mar به فارسی

آب وسیعی که باعث به وجود آمدن و حفظ زندگی دریایی می‌شود.