معنی فارسی dig-deep

عمیق فکر کردن؛ به درون خود نگاه کردن.

to give away money

general
مثال:

Richer countries must dig deeper into their pockets if global problems, such as pollution, are to be solved.

example
معنی(example):

اگر می‌خواهی این مشکل را حل کنی، باید عمیق‌تر فکر کنی.

مثال:

You need to dig deep if you want to solve this problem.

معنی(example):

گاهی اوقات باید عمیق‌تر بروید تا حقیقت را پیدا کنید.

مثال:

Sometimes you have to dig deep to find the truth.

معنی فارسی کلمه dig-deep

:

عمیق فکر کردن؛ به درون خود نگاه کردن.