معنی فارسی abiliment

B1

لباس یا پوشاک مخصوصاً با کیفیت بالا، به ویژه در تأکید بر اداب و رسوم و وضع اجتماعی افراد.

Clothing or apparel, especially of a particular character or quality.

example
معنی(example):

دوخت‌کار به من لباس جدیدی که ساخته بود را نشان داد.

مثال:

The tailor showed me the new abiliment he made.

معنی(example):

در دوران قرون وسطی، لباس مناسب برای طبقات نجبا ضروری بود.

مثال:

In the medieval times, proper abiliment was essential for nobility.

معنی فارسی کلمه abiliment

: معنی abiliment به فارسی

لباس یا پوشاک مخصوصاً با کیفیت بالا، به ویژه در تأکید بر اداب و رسوم و وضع اجتماعی افراد.