معنی فارسی absorb

A2

جذب کردن، به معنای دریافت و نگه داشتن مواد یا اطلاعات.

To take in or soak up information, energy, or liquids.

example
معنی(example):

گیاهان نور خورشید را برای تولید غذا جذب می‌کنند.

مثال:

Plants absorb sunlight to make food.

معنی(example):

او سعی کرد تمام اطلاعات را از سخنرانی جذب کند.

مثال:

He tried to absorb all the information from the lecture.

معنی فارسی کلمه absorb

: معنی absorb به فارسی

جذب کردن، به معنای دریافت و نگه داشتن مواد یا اطلاعات.