معنی فارسی accidental
B1تصادفی، به معنای پیشامدی که به طور غیرمنتظره یا غیرعمدی رخ میدهد.
Happening by chance, not planned or intended.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سقوط او کاملاً تصادفی بود.
مثال:
His fall was purely accidental.
معنی(example):
او در حین مطالعه به یک کشف تصادفی دست یافت.
مثال:
She made an accidental discovery while studying.
معنی فارسی کلمه accidental
:
تصادفی، به معنای پیشامدی که به طور غیرمنتظره یا غیرعمدی رخ میدهد.