معنی فارسی advenience
B1ورود یا تازگی به یک محیط، بخصوص ایدهها و نوآوریها.
The act of arriving or becoming new; the introduction of novel ideas or methods.
- NOUN
example
معنی(example):
ورود ایدههای جدید میتواند جامعهای را پر از انرژی کند.
مثال:
The advenience of new ideas can invigorate a community.
معنی(example):
ما ورود فناوری به زندگی روزمرهامان را خوش آمد گفتیم.
مثال:
We welcomed the advenience of technology to our daily lives.
معنی فارسی کلمه advenience
:
ورود یا تازگی به یک محیط، بخصوص ایدهها و نوآوریها.