معنی فارسی amatively
B2به طرز محبتآمیز یا عشاقه عمل کردن یا صحبت کردن.
In a loving or affectionate manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول گردهمایی به دوستانش به شکل محبتآمیز صحبت کرد.
مثال:
She spoke amatively to her friends during the gathering.
معنی(example):
او در نامهاش با محبت درباره تجربیاتش نوشت.
مثال:
He wrote amatively about his experiences in the letter.
معنی فارسی کلمه amatively
:
به طرز محبتآمیز یا عشاقه عمل کردن یا صحبت کردن.