معنی فارسی antipriming

B1

فرآیندی که در آن اثرات اولیه یک سیستم یا نظریه خنثی می‌شود.

The act of counteracting or negating initial or primary characteristics.

example
معنی(example):

ضد اول‌سازی به فرایند نفی اثرات اولیه اشاره دارد.

مثال:

Antipriming refers to the process of negating primary effects.

معنی(example):

در فیزیک، ضد اول‌سازی در درک برخی پدیده‌ها کمک می‌کند.

مثال:

In physics, antipriming helps in understanding certain phenomena.

معنی فارسی کلمه antipriming

: معنی antipriming به فارسی

فرآیندی که در آن اثرات اولیه یک سیستم یا نظریه خنثی می‌شود.