معنی فارسی apparently

B1 /əˈpæɹ.ɨnt.li/

به وضوح، به نوعی استدلال یا نتیجه‌گیری غیرمستقیم که بر اساس شواهد یا نشانه‌های موجود است.

Used to indicate that something seems to be true based on what is known.

example
معنی(example):

به نظر می‌رسد امروز قرار است باران بیافتد.

مثال:

Apparently, it is going to rain today.

معنی(example):

او ظاهراً جلسه را فراموش کرده بود.

مثال:

She apparently forgot about the meeting.

معنی فارسی کلمه apparently

: معنی apparently به فارسی

به وضوح، به نوعی استدلال یا نتیجه‌گیری غیرمستقیم که بر اساس شواهد یا نشانه‌های موجود است.