معنی فارسی approximator
B2ابزاری یا روشی که برای تقریبی کردن مقادیر یا نتایج استفاده میشود.
A device or method that provides an approximation of values or outcomes.
- NOUN
example
معنی(example):
یک تقریبزن در الگوریتمها برای تخمین مقادیر استفاده میشود.
مثال:
An approximator is used in algorithms to estimate values.
معنی(example):
تقریبزن یک تابع سادهتر برای محاسبات پیچیده ارائه داد.
مثال:
The approximator provided a simpler function for complex calculations.
معنی فارسی کلمه approximator
:
ابزاری یا روشی که برای تقریبی کردن مقادیر یا نتایج استفاده میشود.