معنی فارسی around one's ears
B2در اطراف گوشها، به معنای صدایی که به شدت در گوش فرد شنیده میشود.
Sound that is pervasive or envelops the area around one's ears.
- IDIOM
example
معنی(example):
موسیقی بلند در اطراف گوشهایم طنینانداز بود.
مثال:
The loud music was ringing around my ears.
معنی(example):
او تمام شب صدای وزوز را در اطراف گوشهایش شنید.
مثال:
He heard the noise buzzing around his ears all night.
معنی فارسی کلمه around one's ears
:در اطراف گوشها، به معنای صدایی که به شدت در گوش فرد شنیده میشود.