معنی فارسی atiptoe
B1به شیوهای که با نوک پا انجام میشود.
On or as if on tiptoe; cautiously or stealthily.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با نوک پا راه رفت تا نوزاد را بیدار نکند.
مثال:
She walked atiptoe to avoid waking the baby.
معنی(example):
او با نوک پا ایستاد تا بر روی جمعیت ببیند.
مثال:
He stood atiptoe to see over the crowd.
معنی فارسی کلمه atiptoe
:
به شیوهای که با نوک پا انجام میشود.