معنی فارسی autoactivation
B1عملکردی که به آغاز فرایندها بدون نیاز به عمل دستی کمک میکند.
A function that helps initiate processes without manual action.
- NOUN
example
معنی(example):
فعالسازی خودکار به آغاز فرآیندها بدون نیاز به ورودی دستی کمک میکند.
مثال:
Autoactivation helps in initiating processes without manual input.
معنی(example):
این دستگاه برای بهبود کارایی از فعالسازی خودکار استفاده میکند.
مثال:
The device uses autoactivation for better efficiency.
معنی فارسی کلمه autoactivation
:
عملکردی که به آغاز فرایندها بدون نیاز به عمل دستی کمک میکند.