معنی فارسی automobilist
B1فردی که خودرو میرانند یا اتومبیل دارد.
A person who drives or operates an automobile.
- NOUN
example
معنی(example):
یک راننده اتومبیل باید از قوانین ترافیکی پیروی کند.
مثال:
An automobilist must follow traffic rules.
معنی(example):
بسیاری از رانندگان اتومبیل در تابستان از سفرهای جادهای لذت میبرند.
مثال:
Many automobilists enjoy road trips during the summer.
معنی فارسی کلمه automobilist
:
فردی که خودرو میرانند یا اتومبیل دارد.