معنی فارسی bigbreasted

B1

داشتن سینه‌های بزرگ، عبارتی که به زنان با سینه‌های بزرگ اشاره می‌کند.

Having large breasts, a term referring to women with prominent breast size.

example
معنی(example):

او لباسی پوشیده بود که به فرم بزرگ سینه‌اش تأکید می‌کرد.

مثال:

She wore a dress that accentuated her bigbreasted figure.

معنی(example):

این مدل به خاطر ظاهر بزرگ سینه‌اش معروف بود.

مثال:

The model was known for her bigbreasted appearance.

معنی فارسی کلمه bigbreasted

: معنی bigbreasted به فارسی

داشتن سینه‌های بزرگ، عبارتی که به زنان با سینه‌های بزرگ اشاره می‌کند.