معنی فارسی capriciously
B2به معنای رفتار یا عمل به شیوهای غیرقابل پیش بینی و وابسته به هوس.
In a manner characterized by sudden and unaccountable changes of mood or behavior.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور ناگهانی عمل کرد و اغلب نظرش را تغییر داد.
مثال:
She acted capriciously, changing her mind often.
معنی(example):
رفتار ناگهانی و غیرقابل پیش بینی او همه را سردرگم کرد.
مثال:
His capriciously erratic behavior confused everyone.
معنی فارسی کلمه capriciously
:
به معنای رفتار یا عمل به شیوهای غیرقابل پیش بینی و وابسته به هوس.