معنی فارسی cleanings
B1عمل یا فرایند تمیز کردن چیزی، به ویژه در مورد مکانها یا اشیاء.
The act or process of making something clean, especially regarding spaces or objects.
- NOUN
example
معنی(example):
تمیزکاریها هر هفته انجام میشد تا خانه مرتب باشد.
مثال:
The cleanings were done every week to keep the house tidy.
معنی(example):
تمام تمیزکاریها باید از قبل برنامهریزی شوند.
مثال:
All cleanings must be scheduled in advance.
معنی فارسی کلمه cleanings
:
عمل یا فرایند تمیز کردن چیزی، به ویژه در مورد مکانها یا اشیاء.