معنی فارسی coannexing
B1عمل متصل کردن یا الحاق کردن دو یا چند چیز به یکدیگر.
The act of attaching or joining together two or more items.
- VERB
example
معنی(example):
متصل کردن دو بخش، طرح کلی را بهبود بخشید.
مثال:
Coannexing the two sections improved the overall layout.
معنی(example):
مهندس در حال افزودن ویژگیهای جدید به پروژه است.
مثال:
The engineer is coannexing new features to the project.
معنی فارسی کلمه coannexing
:
عمل متصل کردن یا الحاق کردن دو یا چند چیز به یکدیگر.