معنی فارسی comboy

B1

شانه‌دار، یک شخصیت خیالی یا واقعی که با شانه‌ها در ارتباط است.

A fictional or real character associated with combs or a similar context.

example
معنی(example):

کودک شانه‌دار بر روی اسبش از میان مزارع عبور کرد.

مثال:

The comboy rode through the fields on his horse.

معنی(example):

در داستان، شانه‌دار به جمع‌آوری گاوهای گمشده کمک می‌کند.

مثال:

In the story, the comboy helps to round up the lost cattle.

معنی فارسی کلمه comboy

: معنی comboy به فارسی

شانه‌دار، یک شخصیت خیالی یا واقعی که با شانه‌ها در ارتباط است.