معنی فارسی confabulations
B1چندین مورد از روایتهای ساختگی و خیالی که به اشتباه به عنوان حقیقت تلقی میشوند.
Plurals of confabulation, referring to multiple instances of fabricating memories.
- NOUN
example
معنی(example):
داستانهای ساختگی او سرگرمکننده بودند، اما واقعی نبودند.
مثال:
Her confabulations were entertaining but not true.
معنی(example):
بیمار داستانهای ساختگی خود را با درمانگر به اشتراک گذاشت.
مثال:
The patient shared his confabulations with the therapist.
معنی فارسی کلمه confabulations
:
چندین مورد از روایتهای ساختگی و خیالی که به اشتباه به عنوان حقیقت تلقی میشوند.