معنی فارسی confocally
B1به طور مشترک، به حالتی اشاره دارد که در آن تبادل اطلاعات یا ارتباطات همزمان انجام میشود.
In a manner that is shared or mutual, especially regarding communication.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها به طور مشترک صحبت کردند و ایدهها را در زمان واقعی به اشتراک گذشتند.
مثال:
They communicated confocally, sharing ideas in real time.
معنی(example):
جلسهای که به طور مشترک ترتیب داده شده بود، امکان بازخورد فوری را فراهم کرد.
مثال:
The confocally arranged meeting allowed for instant feedback.
معنی فارسی کلمه confocally
:
به طور مشترک، به حالتی اشاره دارد که در آن تبادل اطلاعات یا ارتباطات همزمان انجام میشود.