معنی فارسی conjunctionally

B1

به صورت وابسته یا نهم تنیده.

In a manner that uses or relates to conjunctions.

example
معنی(example):

ایده‌ها به طور وابسته در این مقاله به هم متصل شده بودند.

مثال:

The ideas were conjunctionally linked in the essay.

معنی(example):

آنها به طور وابسته برای حمایت از پایان‌نامه خود استدلال کردند.

مثال:

They argued conjunctionally to support their thesis.

معنی فارسی کلمه conjunctionally

: معنی conjunctionally به فارسی

به صورت وابسته یا نهم تنیده.