معنی فارسی crippler

B2

ناتوان‌کننده، چیزی که عملکرد یا توانایی فرد را به شدت کاهش می‌دهد.

Anything that hampers or severely limits someone's abilities or potential.

noun
معنی(noun):

A person who, or thing which cripples.

معنی(noun):

A corrugated board used to grain leather.

example
معنی(example):

این بیماری به عنوان ناتوان کننده‌ای برای حرفه ورزشی او عمل کرد.

مثال:

The disease acted as a crippler for his athletic career.

معنی(example):

او کمبود دسترسی را برای بسیاری از دانش‌آموزان به عنوان ناتوان کننده‌ای در نظر گرفت.

مثال:

He considered the lack of access a crippler for many students.

معنی فارسی کلمه crippler

: معنی crippler به فارسی

ناتوان‌کننده، چیزی که عملکرد یا توانایی فرد را به شدت کاهش می‌دهد.