معنی فارسی criticist

B2

شخصی که به نقد و بررسی آثار ادبی، هنری یا علمی می‌پردازد.

A person who critiques or evaluates artistic works or performances

example
معنی(example):

انتقادگر ارزیابی دقیقی از تئاتر ارائه داد.

مثال:

The criticist gave a detailed evaluation of the play.

معنی(example):

به عنوان یک انتقادگر، او بر عناصر هنری موسیقی تمرکز می‌کند.

مثال:

As a criticist, she focuses on the artistic elements of music.

معنی فارسی کلمه criticist

: معنی criticist به فارسی

شخصی که به نقد و بررسی آثار ادبی، هنری یا علمی می‌پردازد.