معنی فارسی crowtoe
B1انگشتی در پرندگان که به راحتی در زمین یا درختان حرکت میکند.
A type of toe found in birds, notably adapted for perching and walking.
- NOUN
example
معنی(example):
انگشت کبوتر ویژگی منحصر به فردی از پای پرنده است.
مثال:
The crowtoe is a unique feature of the bird's foot.
معنی(example):
دانشمندان انگشت کبوتر را برای قابلیتهایش مورد بررسی قرار دادند.
مثال:
Scientists studied the crowtoe for its adaptability.
معنی فارسی کلمه crowtoe
:
انگشتی در پرندگان که به راحتی در زمین یا درختان حرکت میکند.