معنی فارسی cultches
B1کلبه، مکانی ساده و معمولاً روستایی که برای زندگی موقتی یا تفریح استفاده میشود.
A small, simple house, often found in rural areas.
- NOUN
example
معنی(example):
کلبهها پر از خوراکیهای خوشمزه بودند.
مثال:
The cultches were full of delicious treats.
معنی(example):
در زمستان، کلبهها گرما و راحتی را فراهم میکنند.
مثال:
In winter, the cultches provide warmth and comfort.
معنی فارسی کلمه cultches
:
کلبه، مکانی ساده و معمولاً روستایی که برای زندگی موقتی یا تفریح استفاده میشود.