معنی فارسی curtain ring
A2حلقهای که به پرده متصل شده و آن را آویزان نگه میدارد.
A circular device used to attach a curtain to a rod.
- noun
noun
معنی(noun):
A ring for holding up a curtain.
example
معنی(example):
یک حلقه پرده، پرده را نگه میدارد.
مثال:
A curtain ring holds the curtain up.
معنی(example):
او حلقه پرده شکسته را تعویض کرد.
مثال:
She replaced the broken curtain ring.
معنی فارسی کلمه curtain ring
:
حلقهای که به پرده متصل شده و آن را آویزان نگه میدارد.