معنی فارسی decoratory
B1عناصر یا جنبههایی که برای تزئین یا زیباسازی استفاده میشود.
Relating to decoration or embellishment.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عوامل تزئینی در اتاق زیبایی آن را افزایش میدهند.
مثال:
The decoratory elements in the room enhance its beauty.
معنی(example):
او یک تم تزئینی برای عروسی انتخاب کرد.
مثال:
She chose a decoratory theme for the wedding.
معنی فارسی کلمه decoratory
:
عناصر یا جنبههایی که برای تزئین یا زیباسازی استفاده میشود.