معنی فارسی denotes
B1 /dɪˈnoʊts/اشاره کردن یا نشانه‌گذاری چیزی به طوری که مفهوم خاصی را به ذهن برساند.
To indicate or refer to something using a term or symbol.
- verb
verb
معنی(verb):
To indicate; to mark.
مثال:
The yellow blazes denote the trail.
معنی(verb):
To make overt.
معنی(verb):
To refer to literally; to convey as meaning.
example
معنی(example):
لبخند خوشحالی را نشان می‌دهد.
مثال:
The smile denotes happiness.
معنی(example):
چراغ قرمز ترافیک نشان دهنده این است که باید متوقف شوید.
مثال:
A red traffic light denotes that you must stop.
معنی فارسی کلمه denotes
:
اشاره کردن یا نشانه‌گذاری چیزی به طوری که مفهوم خاصی را به ذهن برساند.
