معنی فارسی diffugient
C2گریزان، توصیف کننده نیروها یا اثراتی که به سمت خارج یا دور میروند.
Describing forces or effects that spread out or dissipate.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نیروهای گریزان طبیعت میتوانند بسیار قدرتمند باشند.
مثال:
The diffugient forces of nature can be quite powerful.
معنی(example):
او اثرات گریزان طوفان را بر روی چشمانداز مطالعه کرد.
مثال:
She studied the diffugient effects of the storm on the landscape.
معنی فارسی کلمه diffugient
:
گریزان، توصیف کننده نیروها یا اثراتی که به سمت خارج یا دور میروند.