معنی فارسی digressionary

B2

حاشیه‌ای، اشاره به موضوعات غیرمرتبط و فرعی در صحبت‌ها یا نوشتار.

Pertaining to digression; deviating from the main subject.

example
معنی(example):

در سخنرانی‌اش، او نظری حاشیه‌ای درباره دوران کودکی‌اش ارائه داد.

مثال:

In his speech, he made a digressionary remark about his childhood.

معنی(example):

نکات حاشیه‌ای او به سبک‌تر شدن موضوع جدی کمک کرد.

مثال:

Her digressionary points helped to lighten the serious topic.

معنی فارسی کلمه digressionary

: معنی digressionary به فارسی

حاشیه‌ای، اشاره به موضوعات غیرمرتبط و فرعی در صحبت‌ها یا نوشتار.