معنی فارسی disespouse

B1

جدایی، رد کردن یا پایان دادن به روابط زناشویی.

To separate or dissolve a marriage or partnership.

example
معنی(example):

این زوج پس از اختلافات زیاد تصمیم به جدایی گرفتند.

مثال:

The couple decided to disespouse after many disagreements.

معنی(example):

جدایی به معنای جداسازی یا حل و فصل یک ازدواج است.

مثال:

To disespouse means to separate or dissolve a marriage.

معنی فارسی کلمه disespouse

: معنی disespouse به فارسی

جدایی، رد کردن یا پایان دادن به روابط زناشویی.