معنی فارسی dismalest

B1

بیشترین حالت ناامیدی و اندوه.

The most dismal; causing or expressing misery or gloom.

example
معنی(example):

این ناامیدکننده‌ترین نتیجه آزمایش بود.

مثال:

This was the dismalest outcome of the experiment.

معنی(example):

او با ناامیدکننده‌ترین واقعیت‌ها در زندگی‌اش روبرو شد.

مثال:

She faced the dismalest of realities in her life.

معنی فارسی کلمه dismalest

: معنی dismalest به فارسی

بیشترین حالت ناامیدی و اندوه.