معنی فارسی disroost

B1

عمل درآوردن یا جدا کردن ریشه‌ها از یک درخت یا گیاه.

To remove or separate the roots from a tree or plant.

example
معنی(example):

آنها برنامه دارند که درختان قدیمی پارک را درآورند.

مثال:

They plan to disroost the old trees in the park.

معنی(example):

باید مرغ را قبل از پخت درآوری.

مثال:

You should disroost the chicken before cooking it.

معنی فارسی کلمه disroost

: معنی disroost به فارسی

عمل درآوردن یا جدا کردن ریشه‌ها از یک درخت یا گیاه.