معنی فارسی disrooting
B1ریشهکنی، عمل خارج کردن ریشهها از زمین، عموماً در کشاورزی یا باغبانی به کار میرود.
The act of removing roots from the ground, typically in gardening or agriculture.
- VERB
example
معنی(example):
باغبان در حال ریشهکنی گیاهان قدیمی است تا جا برای گیاهان جدید باز کند.
مثال:
The gardener is disrooting the old plants to make space for new ones.
معنی(example):
ریشهکنی شامل خارج کردن کل سیستم ریشه از خاک است.
مثال:
Disrooting involves removing the entire root system from the ground.
معنی فارسی کلمه disrooting
:
ریشهکنی، عمل خارج کردن ریشهها از زمین، عموماً در کشاورزی یا باغبانی به کار میرود.